گوئیا مرا از دنیا نصبه این بوده که به قدر پلک بر هم نهادنی در کنار تو باشم و در سایه سار نگاه روشن تو نفس بزنم و سپس تو چنان پرنده ای بی قرار به سوی بیکرانه آسمان بال بگشایی.
شب همه شب خیره به آسمان از شهاب های مهاجر سراغ خانه تو را میگیرم.
ای پرنده پر پر کجایی؟؟؟